تاثیر جوراب بر فشارخون!
آخر این چه زندگی است که آدم در این سن دکتر رفتن هم بلد نیست! چند روز بود فشارم خیلی بالا بود.
آخر این چه زندگی است که آدم در این سن دکتر رفتن هم بلد نیست! چند روز بود فشارم خیلی بالا بود.
دیروز صبح ۲۰ روی ۱۰! اینطور وقتها چند حبه سیر یا دوتا قرص فشار یا چای ترش همراه با استراحت، معمولا جواب میدهد. این بار جواب نداد. شب قبل لباسها را شسته بودم، جوراب خشک نداشتم. دوتا لنگه جوراب پاره که معمولا وقت جوشکاری به پا میکشم پیدا کردم و پوشیدم. فکر کردم میروم دکتر، فشار را میگیرد، قرص میدهد و برمیگردم. چه کسی جورابها را خواهد دید؟ هیچکس.صبح خیلی زود رفتم دکتر، هیچکس نبود، فشار را گرفت و گفت: «برین رو تخت دراز بکشین، جورابهاتون رو دربیارین و دکمههای پیراهن رو هم باز کنین.» جورابها را درآوردم و انداختم زیر صندلی تا کسی نبیند. موقع بیرون آمدن دستپاچه شدم که خانم پرستار نبیند، یادم رفت جوراب بپوشم. نشستم منتظر جواب. خانم پرستار در حالی که جورابهای من را با دو انگشت گرفته بود و جورابهای توری توی هوا تاب میخوردند، آمد که: «جورابهاتون رو نمیخواین؟» در حالی که از خجالت قرمز شده بودم گفتم نه.
من را فرستادند داروخانه. کنار پیادهرو یک بساطی دیدم که جوراب داشت. چون هوا سرد بود دو جفت مثل هم خریدم. کنار خیابان جوراب پوشیدن سخت بود، بهجای این که مرتب پا عوض کنم، چپ، راست، چپ، راست، جفت اول را به پای چپ و جفت دوم را به پای راست کشیدم و رفتم مطب.
دکتر گفت: «آزمایش قند و چربی کی دادین؟» گفتم: «هفته قبل، ولی همهش خوب بوده» گفت: «پس واسه اطمینان یه سرم کوچولو هم بزنیم که خاطرمون جمع شه.» دراز کشیدم و سرم وصل شد. در مدت نیم ساعتی که زیر سرم بودم لااقل پنجاه تا پرستار (از کجا؟ نمیدانم!) هی آمدند و رفتند. یکی دستمال کاغذی را میگذاشت، آن یکی میآمد برمیداشت و…خانه که رسیدم جورابها را درآوردم دیدم هردو سیاه هستند، ولی یک جفت گل درشت قرمز دارد، جفت دیگر گل ریز سبز!
جواد نوابپور، دبیر بازنشسته
برچسب ها :فشار خون
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰